آرسام  آرسام ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آرسام من

به ياد مرتضي پاشايي عزيز و به ياد ماندني

تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی تو به جای منم پُره غصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی.. نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم نگران منی مثل بچگیام تو خودت می دونی من ازت چی می خوام مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض می کنی زندگیمو تو یادم دادی عاشقیمو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سر نوشتو نوشته تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی یه غرور یخی یه ستاره ی سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد یدفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حو...
29 آبان 1393

پسرم 15 ماهه شد

سلام خوشكل مامان . عزيز دلم دو روز پيش ماهه شدي مباركه انشااله صد ساله بشي . اين روزا داريم خونمونو عوض ميكنيم . به خاطر اينكه به اداره و خونه مادر جون نزديك بشيم اينجوري صبحها بيشتر كنارت ميمونم و برا اينكه به موقع برسم اداره عجله نميكنم . به مادرم نزديك ميشيم كه خيلي خوبه برا بردن و آوردنت مشكلي نداريم . خلاصه اينكه درگير جمع و جور كردن وسايليم و تو هم كه انگار دنيا رو بهت دادن كلي از اين اوضاع و احوال خوشحالي و هر چي بخواي در دسترسته خدا بخير بگذرونه همين ديشب يه لحظه ازت غافل شدم دير رسيده بودم شمع تولدت رو خورده بودي احتمالا فك كردي شكلاته . تازه كاراي خطرناكم ميكني سراغ پريز برق ميري سوكت تلفنو و مودمو ميزني تو پريز كلي بايد م...
28 آبان 1393

ايام عزاداري

پسر گلم تاسوعا و عاشوراي حسيني هم تموم شد . جمعه قبل همايش شيرخوارگان حسيني بود و من و شما هم رفتيم حسينيه جماران خيلي شلوغ بود . تو هم كه مثل هميشه دوست داشتي راه بري و به همه جا سر بزني براي همينم خيلي اونجا نمونديم و برگشتيم خونه . عصر يكشنبه هم كه وسايل و لباساتو براي دو روز برداشتم و رفتيم خونه مادر جون چون خاله ها همه ميان اونجا و باهم ميريم مراسم عزاداري و هيئت . شب تاسوعا رفتيم مسجد امام حسين(ع) هنوز همه هيئتا نيامده بودن كه بارون گرفت و به خاطر اينكه سرما نخوري برگشتيم خونه . روز تاسوعا همه ساله خاله صديق شله زرد ميپزه . امسال هم ازشب قبل برنجا رو پاك كرديم بادوما رو خلال كرديم خلاصه همه چي مهيا شد برا پختن شله زرد صبح زود قابلمه رو...
14 آبان 1393

السلام علیک یا اباعبدالله

از ازل در طلبت چشم ترم گفت حسیـــــــن هـرکجا بال زدم، بال و پرم گفت حسیـــــــن مــــــادرم داد به من درس محبــت امــــــــــا من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین تـــا گـل نـام تـو وا شـد به لبـم باز پـــــــــــدر  گفت شـــکر تو خدایا، پسرم گفت حسیـــــن   پسرم ماه محرم شروع شده . انشاالله وقتي بزرگ شدي معرفت واقعه كربلا و شخصيت والاي امام حسين (ع) و ياران باوفاش رو به دست بياري و از ته قلب و از عمق وجودت به آقا امام حسين عشق بورزي . اين روزا حال و هواي شهر عوض شده توي هر كوچه و خيابون خيمه هاي عزاي امام حسين پرباست و اكثر جاها نذري (چاي ،‌شله زرد،‌حليم و ...) پخش م...
7 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرسام من می باشد